آینا جونمآینا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره
بابا داود منبابا داود من، تا این لحظه: 39 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامان مریم منمامان مریم من، تا این لحظه: 36 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره
آشنایی من و عشقمآشنایی من و عشقم، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

خاطرات آینا گلی

آینا و کیانا

سلام به دختر ناز خودم ماشاالله روز به روز داری شیرین تر میشیی دیروز کیانا جون با مامانش اومده بودن خونمون هردوتاتون خیلی بانمک شدین...اینم از عکسهای بامزه تون شما همش در حال ورجه وورجه بودی...یه دقیقه بشین دیگه دخترم........................       ...
15 ارديبهشت 1394

آینا با عموها و ...

سلام دختر نازو قشنگم یه چندتا عکس جامونده دارم که واست میذارمشون بفرمایید ادامه...   عمو علیرضا و عرفان جون و فاطمه جون   عمو مهدی و اصیلا جونی   بردیا جونی پسر عمو بهروز بردیا خیلی آینا رو دوست داره،آینا هم خیلی  پسرعمو ودخترعموهاش رو دوست داره ...
14 ارديبهشت 1394

اولین پارک آینا گلی

سلام به دختر ناز خودم خوب واسه خودت میگردی...ایشاالله همیشه خوش باشی و در حال گشت و گذار عزیز دلم من این هفته شیفت بعدازظهر کتابخونه ام و از ساعت 1 میرم تا 7...خیلی دلم واست تنگ میشه خیلی زیاد دیروز که باباداود شما از سرکار برگشت اول اومد خونه ی مامانی دنبال شما و رفتین دور زدین...عاشق بیرون رفتنی...مثل خودمی حالا کجاها رفتید خدا میدونه...فقط کلاغه خبرآورد رفتی پارک...با عمه مریم الهی قربونت برم...کی میشه خودت توی پارک بدو بدو کنی و سوار تاب بشی...عمه مریم که می گفت کلی ذوق کرده بودی و بچه هارو نگاه میکردی...کلا بچه هارو میشناسی و هربچه ای رو نگاه میکنی و واسش میخندی ... ایشاالله عمه چند ماه دیگه که راه افتادم هر روز میا...
8 ارديبهشت 1394
1